آرایه نامه
«تفاوت توی معنی ولی ظاهر یکسان اسمش جناس تامِ توی تمام ایران»
«تفاوت تو حرکت و یا یه حرف خالص می سازه توی شعرا واست جناس ناقص»
«دو واژه ته جمله که شکلش هماهنگه اسمش سجع توی نثر، ببین چقدر قشنگه»
« به به بابا به بویت ، بدو بیا بابایی دیدی تکرار «ب» رو، حالا شد واج آرایی»
«اگر دیدی تو شعرا،دروغی توپولو چاق «مگه میشه»بپرسو ، بهش بگو تو اغراق»
«چند تا واژه ی مربوط مثه خورشید،طلوع،صبح مراعات النظیره، اسم دیگش تناسب»
«دو مفهوم مقابل ،بدون هیچ تداخل آرایه ی تضادِ؛ منم خار و تویی گل»
«اگر دیدی که اضداد ،با هم دیگه نشستن تناقض ، پارادوکسه مثه نرمی آهن»
«تلمیح یعنی به آیه،یا یک حدیث اشاره یا گفتن از مشاهیر ، مثه فرهاد بیچاره»
« بلا گردون چشاته، اگر می چرخه دنیا به حسن تعلیل می گیم ذکر علّت زیبا»
«ایهام یعنی یه واژه که داره دو تا مفهوم مثه شیرین که مزّس با اسم شازده خانم»
« دو معنی از یک واژه مه یکیشون سواره یکی دیگش پیادس ، ایهام تناسب داره»
«اگر بگم که دیدم ماهُ با چشمای خیس میشه آدم نمایی یا آرایه ی تشخیص»
«اُسلوب معادله یعنی؛ هم حرف و هم مثالش یه مصراع توش پیامِ یکی فکر و خیالش»
«اگر که چند تا حسُّ تو مخلوط کن بریزی مثل نگاه گرمت ، میشه یه خس آمیزی»
« تشبیه یعنی که یک شبیه بشه به یک چیز چقدر شبیه بغضت به عصرا توی پاییز»
«یه وقتا یه اضافه میشه خودش یه تشبیه گل عشق،خنجر غم یا که کابوس تنبیه»
« اگه نشست یک واژه ، جای یک واژه ی دیگه دلیلش بود شباهت استعاه ها رو می گه»
«یه نسبت دروغی مثه بازیه کلاغ پر قابلمه که پر نداره،استعاره 2س ، برادر!»
«اگر پنهون شه منظور ، انگار بره تو سایه ذهن تو مشغول کُنه ، اسمش میشه کنایه »
«یه لغت جایگزین ، با منطق و اجازه ذهنُ حرکت می ده، آرایه ی مجازه»