زبان و ادبیات فارسی

مطالب این وبلاگ بیشتر در مورد درس های زبان و ادبیات دوره ی دبیرستان است.مدیر وبلاگ تلاش دارد نمونه سوالات و برخی موضوعات درسی را برای استفاده دوست داران زبان و ادبیات فارسی در این وبلاگ قرار دهد.

زبان و ادبیات فارسی

مطالب این وبلاگ بیشتر در مورد درس های زبان و ادبیات دوره ی دبیرستان است.مدیر وبلاگ تلاش دارد نمونه سوالات و برخی موضوعات درسی را برای استفاده دوست داران زبان و ادبیات فارسی در این وبلاگ قرار دهد.

نکته ها در تعیین تعداد تکواژ و واژه

  

قبل از هر چیز باید به این نکته توجّه کرد که تعیین تعداد هر چیز قابل شمارشی به دقّت و توجّه بسیار نیاز دارد چرا که چشم ما که یکی از مهمترین ابزار تعیین تعداد اشیا و یا موضوعات قابل شمارش است مرتکب خطا و اشتباه می¬شود پس بهتر است دقّت  بیشتری در تعیین تعداد تکواژها به کار گیریم ؛ امّا نکات قابل توجّه :

 نکته ها در تعیین تعداد تکواژ و واژه

 

قبل از هر چیز باید به این نکته توجّه کرد که تعیین تعداد هر چیز قابل شمارشی به دقّت و توجّه بسیار نیاز دارد چرا که چشم ما که یکی از مهمترین ابزار تعیین تعداد اشیا و یا موضوعات قابل شمارش است مرتکب خطا و اشتباه می¬شود پس بهتر است دقّت  بیشتری در تعیین تعداد تکواژها به کار گیریم ؛ امّا نکات قابل توجّه :

-    توجّه به نقش نمای اضافه و یک تکواژ  محسوب کردن آن ؛مثل : جهان ِ بدون مرز = ـِـ ( 1 تکواژ ) ، هوایِ پاک = ـِ ( یِ) ( 1 تکواژ ) کشتیِ نوح = ـِـ ( « یِ »  که در واج نگاری می¬آید امّا در املا نوشته نمی¬شود . ) ( 1 تکواژ )

مصوّت  ـِـ در واژه¬های مقابل تکواژ محسوب نمی¬شود  بنابر این هریک از آن¬ها یک تکواژ هستند   : « برایِ ، مثلِ ، مانندِ »

2-    بی توجّهی به واج¬های میانجی :

مثل « ی » در کلمات مختوم به مصوّت ؛ « نامه¬یِ ، گویایِ ، دانشجویِ ، کشتیِ » در این مواقع یا ترکیب « ی » به همراه « ـِـ » را یک تکواژ محسوب می¬کنیم ( یِ = ( 1 تکواژ ) ) و یا به تنهایی « ـِـ را یک تکواژ محسوب کرده واج میانجی  « ی » را حذف می¬کنیم .

واج¬های میانجی دیگر ؛ مثل : « ک » در کلماتی مانند « نیاکان ، پلّکان »  ، « ج » در « ترشیجات ، مربّاجات » ، « گ » در «  زندگی ، پرندگان ، جویندگان » ، « د » در کلماتی مانند « بـِدان ، بـِدین » ، « هـ » در کلماتی مانند « بهش ، بهت » ، « و » در کلماتی مانند « آهوان ، زانوان ، بانوان »

نمونه¬هایی از تجزیه به تکواژ : دانشجو = دان + ـِش + جو + ان ( یان )  ،  نیاکان = نیا + ان ( کان )  ،  ترشیجات = ترش + ی + ات ( جات )  ،  پرندگان = پر( بن مضارع ) + نده + ان ( گان )  ،  بدان = به + ان ( دان )  ،  بهش = به + ـِش ( هش )( البته ـِش با تغییر تلفّظ یا همان فرایند واجی ابدال به شکل ـِش در آمده است و در اصل ـَش بوده¬است . )  ،  آهوان = آهو + ان ( وان ) باید خاطر نشان کرد که در این واژه نیز فرایند واجی اتّفاق افتاده¬است .

3-   باید توجّه کرد که برخی از کلمات به دو شکل در واژگان ما ضبط و ثبت شده¬اند ؛ مثل : بن¬های مضارع « گو ، جو ، آ  .. = گوی ، جوی ، آی ... »  ،  اسمهایی مانند «  خدا = خدای  ،  جا = جای » بنابراین در هر دو صورت ، چه با « ی » چه بدون « ی »  یک  تکواژ محسوب می¬شوند . ؛ مثلاً : گویم = گو ( گوی ) + ـَم  یا خدایگان = خدا ( خدای ) + ان ( گان )

4-   توجّه به شناسه¬ی صفر ( Ø )و محسوب کردن آن به عنوان یک تکواژ در افعالی که فاقد شناسه هستند ؛ مثلاً : است + Ø  ، نیست+ Ø  ، رفت + Ø  ، گفته بود + Ø  ، شنیده است + Ø  ، دیده بود + Ø  ، می¬آمد + Ø  ، برو + Ø  ، نرو+ Ø  ...

نحوه¬ی تشخیص شناسه : بهترین راه تشخیص شناسه صرفِ فعل است ، به این صورت می¬توان تشخیص داد که واج و یا واج¬های پایانی فعل¬ها شناسه است یا  نه . در واقع ما از محور جانشینی برای اثبات شناسه بودن و یا نبودن واج پایانی کمک می¬گیریم : دید  : دیدم ، دیدی ، دید ـ   چون در پایان فعل سوم شخص چیزی به فعل افزوده نشده¬است پس به راحتی می¬توان به وجود شناسه¬ی صفر ( Ø ) پی برد . مثال دوم فعل « دوید » که گاهی « د » و گاهی « ید » را در آن به عنوان شناسه فرض می¬کنند امّا با صرف آن به راحتی به وجود شناسه¬ی صفر می¬توان پی¬برد :  ( دویدم ، دویدی ، دوید Ø  ... ) و یا مثال¬های مشابه ...

راه دوم این که به آخر افعالی که شک داریم « ن » مصدری بیفزاییم : دوید = دویدن  ،  دید = دیدن و چون می¬توان از این واژه¬ها مصدر ساخت پس « د » در این افعال شناسه نیست ؛ امّا از افعالی مانند « رود ، بیند ، جوید » چون نمی¬توان مصدر ساخت پس « د » در آن¬ها شناسه است .

5-    توجّه به تکواژ¬های ماضی ساز و تجزیه¬ی آن¬ها و محسوب کردن آن¬ها به عنوان یک تکواژ .

نحوه¬ی تشخیص تکواژ¬های ماضی¬ساز : باید به این نکته توجّه کرد که تمام افعال از بن مضارع ساخته می¬شود امّا با گذشت زمان برخی از افعال از ریشه¬ی خود دور شده¬اند ولی در تعدادی از آن¬ها هنوز بن¬های مضارع به شکل اوّلیّه در درون تمامی افعال ، چه ماضی و چه مضارع باقی مانده¬است پس می¬توان در افعال ماضی هم بن مضارع آن فعل را یافت .باید به این نکته نیزتوجّه کرد که تنها بن¬های مضارعی را در افعال ماضی باید تجزیه کرد که بدون تغییر در افعال مضارع کاربرد دارند .

انواع پسوند¬های ماضی ساز :

« ید » : خندید ، چرخـید ، گنجـید ، دوید ، پرید ، پاشـید ، جنبـید و ...

« د »  : خورد ، خوانـد ، مانـد ، گردانـد ، دوانـد ، خورانـد ، آورد ، افشانـد ، افکنـد و  ...

« اد » : افتـاد ،  نهـاد ، ایستـاد ، فرستـاد ،

« ست » ( ـِست ) : زیـست ، مانـِست ، آراست ، توانـِست ، گریـست ،

«  ت » : بافـت ، شکافـت و ...

بنابر این لازم است در هنگام شمارش تکواژ¬ها به تجزیه و شمارش این پسوند¬های ماضی ساز نیز توجّه شود .

6-   توجّه و تجزیه و محاسبه¬ی تکواژ گذراساز « ان » به عنوان یک تکواژ : رساند = رس ( بن مضارع ) + ان ( پسوند گذراساز + د ( پسوند ماضی ساز ) + Ø (شناسه¬ی صفر )  ، می¬جهانیدند = می + جه + ان (پسوند گذرا ساز ) + ید ( پسوند ماضی ساز ) + ـَند ( شناسه ) یا افعالی مانند : رهاند + Ø  ، خوراند + Ø  ، پراند + Ø  ، دواند + Ø  و ...

نکاتی در تعیین تعداد واژه¬ها

1-     نقش نمای اضافه یک واژه محسوب می¬شود : کتاب کوچک من = 5 واژه ( کتاب/ ـِ / کوچک / ـِ / من / )

2-   افعال چه یک تکواژ باشند و چه چند تکواژ با هم یک فعل را تشکیل می¬دهند : گفت ، گفته¬است ، گفته بود ، گفته¬شده¬بود ، گفته باشد ، گفته¬¬¬¬ شده باشد و ... هر یک تنها یک واژه هستند .و یا افعال مرکّب با تمامی اجزا یک واژه محسوب می¬شوند : آوردن = یک واژه ،  به دست آوردن ( به معنای کسب کردن) = یک واژه ،  به حساب آوردن = یک واژه ، کلاه¬برداری کردن = یک واژه  ،  کلاه به سر کسی گذاشتن و امثالهم نیز یک واژه محسوب می¬شوند .

3-   مواظب باشیم گروه کلمه را هرچند اجزای کوچکی داشته باشد یک واژه محسوب نکنیم : دلش می¬خواست . ( دل =یک واژه و ـَش = یک واژه ) ازم پرسید . ( از = یک واژه  ـَم = یک واژه )

 

اکنون به نحوه¬ ی تجزیه¬ی  تعدادی از کلمات مشکل  به تکواژ توجّه کنید .

نیست = نی + ست ( است ) +  Ø (شناسه¬ی صفر ) /  بجود = ب + جو = ـَد ( شناسه )  /  ماست ( فعل )  = ما + ست ( است ) +  Ø (شناسه¬ی صفر )   /  شکافتن = شکاف + ت (پسوند ماضی ساز ) + ـَن ( پسوند صدر ساز ) /  بر¬می¬آید = بر + می +آ ( آی ) + ـَد (شناسه ) /  ادبیّات = ادب + ی + ات  /  ماندگار = مان + د ( پسوند ماضی ساز ) گار  / تکاپو = تک + ا + پو  / زیبایی = زیب (بن مضارع ) + ا ( پسوند صفت ساز ) + ی ( یی ) ( پسوند اسم ساز )

نمونه¬هایی از تجزیه¬ی جملات به تکواژ و واژه : ( این جملات در سؤالات کنکور¬های گذشته آمده است . )

« در شعر « باغ من » ، شاعر به توصیف پاییز می¬پردازد و پاییز را نه فصل بی¬حاصلی و خشکی و نازیبایی که مظهر زیبایی و پادشاه فصل-ها می¬داند . »

تکواژ¬ها = ( در /شعر / ـِ / باغ / ـِ / من / شاعر / به / توصیف / ـِ / پاییز /می / پرداز / ـَد / و / پاییز / را / نه / فصل / ـِ / بی / حاصل / ی / و / خشک / ی / و / نا/ زیب / ا / یی (ی) / و / پادشاه / ـِ / فصل / ها / می / دان / ـَد /  )

واژه¬ها :  ( در /شعر / ـِ / باغ / ـِ / من / شاعر / به / توصیف / ـِ / پاییز /می  پرداز َد / و / پاییز / را / نه / فصل / ـِ / بی  حاصلی / و / خشکی / و / نا زیبایی / و / پادشاه / ـِ / فصل¬ها / می¬دانـَد /  )

« نثر تاریخی در قرن پنجم در کتاب تاریخ بیهقی اوج و اعتبار خاصّی یافت . »

تکواژ¬ها : ( نثر / ـِ / تاریخ / ی /  در / قرن / ـِ / پنج / ـُم / در / کتاب / ـِ / تاریخ / ـِ / بیهق / ی / اوج / و / اعتبار / ـِ / خاصّ / ی / یافت / Ø /

واژه¬ها : ( نثر / ـِ / تاریخی /  در / قرن / ـِ / پنجـُم / در / کتاب / ـِ / تاریخ / ـِ / بیهقی / اوج / و / اعتبار / ـِ / خاصّی / یافتØ /

« قلمرو خیال آن¬ قدر  وسیع و پهناور است که هر چیز غیرممکن می¬تواند در آن جاشدنی و بودنی باشد . »

تکواژها : ( قلم / رو / ـِ / خیال / آن /قدر / وسیع / و / پهن / ا / ور / است / Ø / که / هر / چیز / ـِ / غیر / ـِ / ممکن/ می / توان / ـَد / در / آن / جا / شد / ـَن / ی / و / بو 1 /  د 2 / ـَن / ی / باش / ـَد /   (1- « بودن » دو بن مضارع دارد :  « بو   و  باش »        2- پسوند  ماضی ساز است . )

واژه¬ها : ( قلمرو / ـِ / خیال / آن /قدر / وسیع / و / پهناور / استØ / که / هر / چیز / ـِ / غیر ممکن/ می توانـَد / در / آن /    جا شدَنی / و / بو دَنی / باشـَد /

« با گسترش شعر فارسی در عراق و توجّه نویسندگان و شاعران به علوم و ادبیّات در شعر و نثر تحوّلی پیدا شد . »

تکواژ¬ها : ( با / گستر / ـِش / ـِ / شعر / ـِ / فارس / ی / در / عراق / و / توجّه / ـِ / نویس / ـَنده / ان (گان) / و  / شاعر / ان / به / علوم / و / ادب / یّ / ات / در / شعر / و / نثر / تحوّل / ی / پیدا / شد / Ø /

واژ¬ه¬ها : ( با / گسترش / ـِ / شعر / ـِ / فارسی / در / عراق / و / توجّه / ـِ / نویسـَندگان / و  / شاعران / به / علوم / و / ادبیّات / در / شعر / و / نثر / تحوّلی / پیدا / شدØ /

« ویژگی نثر عرفانی ،  سادگی و نزدیک بودن آن به زبان محاوره است . »

 تکواژ¬ها ¬¬ : ( /ویژه / ی (گی) / ـِ / نثر / ـِ / عرفان / ی / ساده / ی (گی) / و  / نزدیک / بو / د / ـَن / ـِ / آن / به / زبان / ـِ / محاوره / است /  Ø /

واژ¬ه¬ها : ( /ویژگی / ـِ / نثر / ـِ / عرفانی / سادگی / و  / نزدیک بودن / ـِ / آن / به / زبان / ـِ / محاوره / استØ /

 واج ، انواع واج ، ترکیب واج¬ها ، تشخیص نوع واج¬ها ، سؤالات کنکوری مرتبط با واج¬ها

راه¬ تشخیص صامت از مصوّت

نمونه سؤالات کنکوری مرتبط با واج نگاری و یا واج شماری :

 

به نام خدا

واج ، انواع واج ، ترکیب واج¬ها ، تشخیص نوع واج¬ها ، سؤالات کنکوری مرتبط با واج¬ها

 تعریف : واج کوچک¬ترین واحد صوتی ( آوایی )  زبان است که گر چه خود معنایی ندارد امّا با تغییر در یک واژه ( تکواژ ) تغییر معنایی ایجاد می¬کند[1] :

خار  و کار  تنها در یک واج با هم اختلاف دارند ؛ همان¬طور هستند جفت واژه¬ها یا گروه واژه¬های مقابل : دَست ،  مَست ،  سَر ، سِر ، سار ، سیر  ،  چین ، چون  ،  کُشت ، کاشت ، کشت  ،  جان ، جام ، جار، جال ، جاز  هر یک از این کلمات با جفت واژه¬های خود تنها در یک واج با هم اختلاف دارند .

انواع واج : واج¬ها دو دسته هستند « صامت و مصوِّت »

صامت¬ها : « /  ء  ،  ع  /  ب  /  پ  /  ت  ،  ط  /  ث  ،  س  ،  ص  /  ج  /  چ  /  ح  ،  هـ  /  خ  /  د  /  ذ  ،  ز  ،  ض ، ظ  /  ر /  ژ /  ش /   غ  ،  ق  /  ف  /  ک  /   گ  /  ل  /  م  /  ن /  و  /  ی  /  = 23 صامت ؛ با این توضیح که تمام صامت¬هایی که در کنار هم با کشیدن خطی زیرشان آمده¬اند در واقع یک واج محسوب می¬شوند .

مصوِّت¬ها : /   ـَـ  /  ـِـ  /  ـُـ  /  ا  /  و  /  ی  /  = 6 مصوِّت ؛  با این توضیح که شکل¬های / ا ، و ، ی / زمانی مصوِّت محسوب می¬شوند که در یک هجا واج دوّم باشند . ( در ادامه بیشتر توضیح داده می¬شود . )

ترکیب واج¬ها :

 به این معنا که چه واجی در کنار واج دیگر می¬آید و چه واج¬هایی نمی¬توانند بلافاصله در کنار دیگر واج¬ها بیایند . همواره ترکیب اصلی واج¬ها که به ساخت یک هجا ( بخش ) منتهی می¬شوند به سه شکل زیر خواهد بود :

( در ادامه واج صامت را با « ص » ، واج مصوِّت را با « م » نمایش می¬دهیم  . )

ص  +  م  = نه ( ن ـَ  ) ، به ( ب ـِـ ) با ، بو ، کی ( چه کسی ؟) کو ( کجاست ؟ ) را ، ما ، بی ( بدون ِ ) چه ، جا ، وَ ...

ص  +  م  +  ص    =  سَر ، سِر ، سُر ، خان ، چین ، چون ، دار ، دیر ( با تأخیر ) زور ، دَر  کِی ( چه وقت ) مِی(شراب ) دُو ( بن مضارع دویدن ) رُو ( بن مضارع رفتن ) خویش = ( خیش ،  چرا که در آوانگاری ( واج نگاری ) تنها به نوشتن واج¬هایی می¬پردازیم که تلفّظ می¬شوند . ) آب = ( ء ا ب )   ...

ص  +  م  + ص  + ص   =  داشت ، پوست ، دَرد ، سوخت ، دِیر ( عبادت¬گاه ) خواست = ( خاست ، چرا که در آوانگاری ( واج نگاری ) تنها به نوشتن واج¬هایی می¬پردازیم که تلفّظ می¬شوند . ) دوخت ، است = ( ء ـَ  ست )

چند نکته : با اندکی توجّه معلوم می¬شود :

 اوّلین واج در تمام ترکیب¬ها صامت  است .

 دومین واج در تمام ترکیب¬ها مصوّت  است .

سومین  و چهارمین واج همواره صامت  است .( ما در زبان فارسی معیار هجایی نداریم که بیشتر از چهار واج داشته¬باشد .)

     با توجّه به الگوهای ارائه شده ما هجایی (تکواژ و واژه¬ای ) نداریم که با مصوّت شروع شده باشد و یا به اشکال زیر آمده باشد :

« م + ص   یا    ص +  م + م   یا   ص + ص  یا   ص + م + م  + ص »

 

راه¬ تشخیص صامت از مصوّت  : ( پیش از هر کاری لازم است 1- واژه¬ها و تکواژهای داده شده را به هجاها تقسیم نماییم  2-  واج¬نگاری ( آوانویسی ) کنیم  3-  در پی  یافتن نوع و تعداد واج¬ها باشیم . )

امّا برای یافتن نوع و تعداد واج¬ها بهترین و ساده¬ترین راه استفاده از الگوی هجایی و یا در واقع استفاده از محور جانشینی است ؛ یعنی ، باید با توجّه به الگوهای ارائه شده واج¬ها را جانشین یکدیگر نماییم تا به این وسیله امکان تشخیص نوع واج ممکن شود و چون در زبان فارسی هیچگاه صامت جانشین مصوّت  و یا بالعکس مصوّت  جانشین صامت نمی¬شود ؛ پس تمام واج¬هایی که جای اوّلین واج را اشغال می¬کنند قطعاً صامت  و واج دوم مصوّت  و واج¬های سوم  و چهارم صامت  خواهند بود :

 

تکواژ

=

صامت

+

مصوّت

+

صامت

+

صامت

 

نه

=

ن

+

ـَـ

 

 

 

 

 

دار

=

د

+

ا

+

ر

 

 

 

موش

=

م

+

و

+

ش

 

 

 

دین

=

د

+

ی

+

ن

 

 

 

دوخت

=

د

+

و

+

خ

+

ت

 

آرد

=

ء

+

ا

+

ر

+

د

 

چای

=

چ

+

ا

+

ی

 

 

 

لارو

=

ل

+

ا

+

ر

+

و

« و » در این تکواژ صامت  است .

و

=

و

+

ـَـ

 

 

 

 

« و »  در این تکواژ صامت  است .

رُو

=

ر

+

ـُـ

+

و

 

 

« و »  در این تکواژ صامت  است .

کوشک

=

ک

+

و

+

ش

+

ک

« و »  در این تکواژ مصوّت است .

 

پس هر واجی که در ستون صامت¬ها قرار گرفت مطمئن خواهیم بود که صامت  است و هر واجی در ستون مصوّت¬ها قرار گرفت قطعاً مصوّت  خواهد بود .

( چون هر هجایی برای شکل¬گیری آوایی حدّاقل به یک صامت و یک مصوّت  نیاز دارد و باز با عنایت به اینکه تعداد مصوّت¬ها در یک هجا نمی¬تواند بیشتر از یکی باشد بنا براین تعداد هجاها در هر واژه و یا تکواژ قطعاً برابر با تعداد مصوّت¬ها خواهد بود و این یکی از بهترین و سریعترین راه اثبات صحت و سقم اوّلیه¬ی آوانگاری و واج¬شماری است . )

قابل توجّه :

 الف )  بدانیم که هجاهایی مانند زیر به اشتباه آوانگاری ( واج نویسی ) و واج شماری   نشوند .

     آ  = /  ء  / ( صامت  ) +  /   ا  /  ( مصوّت  )  =  2 واج    ،

 اَ  =  /  ء  /  ( صامت  ) +  /  ـَـ  /  ( مصوّت  ) =  2 واج  ،

اِ  =  /  ء  /  ( صامت  )  +  /  ـِـ / ( مصوّت  ) =  2 واج  ،

  اُ  =  /  ء  / ( صامت  )  +  /  ـُـ  / ( مصوّت  )  =  2 واج

ب )  آوانگاری چند واژه که به نسبت مشکل ساز هستند :

« دو » ( بن مضارع دویدن ) =  / د  / ( صامت  ) +  /  ـُ  /  ( مصوّت  ) + /  و  / ( صامت )  ،

« رو  »( بن مضارع رفتن ) =/ ر  / ( صامت  ) +  /  ـُ  /  ( مصوّت  )  + /  و  / ( صامت ) ،

« نو » = ( تازه )  / ن / ( صامت  ) +  /  ـُ  /  ( مصوّت  )  + /  و  / ( صامت )  ،

 « کی » ( چه وقت  ) =  / ک  / ( صامت  ) +  /  ـِ /  ( مصوّت  )  + /  ی  / ( صامت )  ،

 « می  »( شراب ) = / م  / ( صامت  ) +  /  ـِـ  /  ( مصوّت  )  + /  ی  / ( صامت ) ،

« دی » ( نام ماه ) =  / د/ ( صامت  ) +  /  ـِـ /  ( مصوّت  )  + /  ی / ( صامت )

نمونه سؤالات کنکوری مرتبط با واج نگاری و یا واج شماری :

1-  ترکیب واج¬های واژه¬ی « آسایشگاه » به ترتیب در کدام گزینه آمده¬است .( کنکور- 81 )

الف) / ص / م / ص / م / ص / م / ص / ص / م / ص /     

ب) / ص / ص / م / ص/ ص / ص / م / ص /

ج) / ص / م / ص / م / م / ص / م / ص / م /   

د) / م / ص/ م / ص / م / ص / م / م / ص/ م /      

در این سؤال گزینه¬ی « ب » بلافاصله حذف می¬شود چرا که با دو صامت آغازین آمده و این خلاف قانون ترکیب واج¬ها است.

گزینه¬ی « ج» نیز حذف می¬شود چرا که دو مصوّت  بلا فاصله پشت سر هم آمده است .

گزینه¬ی « د » نیز به خاطر آمدن مصوّت  در ابتدای واژه حذف می¬شود .

بنابر این بدون اینکه حتّی به واژه نگاه کنیم جواب صحیح را یافته¬ایم .

                ( الف ) / ص= ء / م = ا / ص = س / م = ا / ص = ی / م = ـِ / ص = ش / ص = گ / م = ا / ص = ه /       

2-  ترتیب واج¬ها در نظام آوایی کدام واژه درست نیست ؟ ( المپیاد ادبی 79 )

الف) سود = صامت + مصوّت+ صامت      ب)اَثَر=  صامت + مصوّت+  صامت +  مصوّت  + صامت      

ج) ناله =  صامت + مصوّت+ صامت + مصوّت   د) تحفه =   صامت + مصوّت+ صامت + مصوّت 

 با تعیین تعداد هجاها می¬توان به این نتیجه رسید که تنها گزینه¬ی « د » دو هجا است بنابراین باید دو مصوّت داشته باشد «تـُح / فـِ »و چون دو مصوّت دارد تا اینجا عیبی مشاهده نمی¬شود امّابا اندک توجّهی به تعداد واج¬ها می¬توان بلافاصله حکم به غلط بودن گزینه¬ی « د » داد چرا که با نوشتن هجاهای این واژه اندکی دقّت می¬توان تعداد واج¬های آن را حدس زد ( 5 واج ) امّا می¬بینیم که چهار واج است و این حکم غلط بودن این گزینه است بدون این¬که به نوع واج¬ها بخواهیم بپردازیم . جواب گزینه¬ی « د »  = صامت + مصوّت+ صامت +  صامت + مصوّت

3- واج¬های کدام گزینه با واژه¬ی « بهجت¬انگیز » مطابقت می¬کند ؟ ( کنکور ریاضی – 85 )

الف) / ص / م / ص / م / ص / م / ص / ص / م / ص /             

 ب) / ص / ص / م / ص/ م / ص / ص / م / ص / م / ص /

ج) / ص / م / ص / ص/ م / ص/ ص / م / ص/  ص / م / ص /       

د) / ص / م / ص / ص / م / ص  / م / ص / ص/ م / ص

گزینه¬ی « ب » به خاطر داشتن دو صامت آغازین از نظر قانون ترکیب واج¬ها غلط است پس نمی¬تواند جواب باشد .

اکنون هجاهای واژه را می¬نویسیم : « بـِـه ، جـَـت ، ء ـَ ن ، گیز »

در این مرحله بدون توجّه به نوع صامت و مصوّت و تنها با شمارش واج¬های موجود در آوانگاری می¬توان دانست که واژه¬ی مذکور دارای 12 واج است و این شرط تنها در گزینه¬ی « ج » موجود است .(بِـه  = / ص / م / ص *[2] جـَت = ص/ م / ص *  ء ـَن = ص / م / ص *  گیز = ص / م / ص *)

( توضیح : متأسّفانه اشکالی بر این سؤال وارد است چرا که می¬توان واژه را با توجّه به قاعده¬ی کاهش بدون همزه نیز آورد در این صورت جواب می¬تواند گزینه¬ی « د » باشد . ) 

4- کلمه¬ی « آسِمان خراش » از چند واج تشکیل شده¬است ؟ ( سنجش – 82 )

الف)   9              ب) 12                    ج)    13                   د)    10

اوّلین و بهترین کار این است که واژه را به هجا تقسیم نموده و واج¬نگاری کنیم : « ء ا  * سـِ  * مان * خـَ * راش * »  = 12 واج

بنابراین بلافاصله با شمردن تعداد هجاهای آوانگاری خود ، به جواب صحیح  پی¬می¬بریم . ( جواب =  ب )

5-    تعداد صامت و مصوّت در کلمه¬ی « دانش¬نامه¬نویسی » به ترتیب در کدام گزینه آمده¬است ؟

الف )   8  ،  7            ب )   6  ،   9[4]             ج )   7  ،  8 [5]              د ) 9  ،  6

باز طبق روال ابتدا هجابندی و آوانگاری می¬کنیم : « دا  *  نـِش  *  نا  *  مـِ  * نـِ  * وی  *  سی  * » با همین کار بدون این¬که لازم باشد تمام واج¬ها را بشماریم و نوع آن ها را تشخیص دهیم به جواب صحیح می¬رسیم . ( الف )

چرا که ما می¬دانیم همواره در زبان فارسی تعداد مصوّت¬ها برابر با تعداد هجاها است پس چون هفت هجا داریم بنابراین هفت مصوّت  نیز داریم و این پاسخ تنها در گزینه¬ی « الف » وجود دارد .

صامت¬ها :  / د  ن ش ن م ن و س /  = 8       مصوّت¬ها : / ا ـِـ ا ـِـ ـِـ ی ی / = 7

با این توضیح که گاهی اختلاف در واج باعث تمایز معنایی نمی¬شود ،  به  عنوان مثال جفت واژه¬های « فیل ، پیل » و « سپید ، سفید » و امثالهم با وجود اختلاف در واج یک معنا دارند امّا  این استثناها هم نمی¬تواند قانون کلّی زبان را نقض کند  چرا که هریک از این ااستثناها هم با قوانین زبان¬شناسی قابل توجیه هستند .

2-  ( * ) به عنوان فاصله¬ی میان هجاها از این علامت بهره گرفته شد .

3- با توجّه به دو تلفّظی بودن اگر در صورت سؤال مصوّت « ـِـ » زیر صامت « س » قرار داده¬نشده¬بود  می¬توانستیم واج¬ها و هجاها را به این شکل نیز نمایش دهیم : « ء اس  * مان * خـَ * راش * = 11 واج

4- لازم به توضیح است که غلط بودن این گزینه بسیار مشهود است چرا که ما هیچ هجایی نداریم که تعداد صامت¬های آن کمتر از مصوّت-هایش باشد یا همواره صامت¬ها با مصوّت¬ها برابرند و یا تعداد صامت¬ها بیشتر از مصوّت¬ها خواهد بود .

-

5- عیناً با عنایت به توضیح قبل این گزینه نیز غلط است

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.